گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همزمان با فعال شدن مسائل حقوق بشری سازمان ملل و جاوید رحمان گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در ایران علیه جمهوری اسلامی ایران مبنی به رسمیت نشناختن حقوق همجنسبازان و همصدایی یک اصلاحطلب و مجرم فتنه 88 در ایران با آنها،ابراهیم فیاض دکتری جامعهشناسی و هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگوی تفصیلی با خبرگزاری دانشجو به تشریح دلایل افزایش تبلیغات و فعالیتهای سیاسی غرب در حوزه همجنسبازی و نوع خطر این مسئله برای ایران پرداخت. قسمت دوم این گفتگو به شرح ذیل است:
مردم ایران در فضای فطری به سر میبرند/کلمه ازدواج برای دو جنس مخالف صدق میکند نه دو همجنس
ترویج همجنسبازی میتواند همچون غرب برای ایران خطرآفرین باشد؟
در مورد خطر همجنسبازی در ایران باید ببینیم که فطرت را قبول داریم یا نه. اگر جامعه فطرت و حکمت داشته باشد دچار همجنسبازی نمیشود. ممکن است به عنوان خلاف در جامعهای چون ایران وجود داشته باشد اما هرگز فطریشان نیست مثل خودارضایی و روابط نامشروع.
رابطه جنسی دو جنس مخالف فطری است و اساسا کلمه زوجیت و ازدواج از همین دو جنس مخالف میآید. حکمتش بر این است که در اثر این زوجیت خانواده شکل میگیرد و بچه به دنیا میآید و به دنبال آن جامعه تشکیل میشود.
مسائل جنسی در ایران هنوز در فضای فطری به سر میبرد. مردم ایران وقتی بچهای را با پدر یا مادرش میبینند عکسالعمل نشان میدهند و هر طور شده میخواهند با او همصحبت شوند و جوری او را خوشحال کند و همه مردم ایران نسبت به بچه اقبال دارند. چه آنکه مجرد است و چه آنکه متاهل است و چه آنکه پیر یا جوان است و با این اقبال میتوان مسئله جمعیت را هم حل کرد به شرطی که سد گرانی و تجملگرایی همزمان از پیش پای مردم برداشته شود.
فمینیستها و پروژه همجنسبازی در ایران
پس همجنسبازی از چه جهتی میتواند برای ما تهدید کننده باشد؟
اینکه همجنسبازی از کجا میتواند تهدیدی برای جامعه ما باشد این است که با توجه به اینکه هر روز بر تعداد کشورهایی که همجنسبازی را به رسمیت میشناسند افزوده میشود، ممکن است در سالهای آینده علیه کشورهایی چون ایران اجماع کنند.
خطر دیگر این است که مرد را با اخلاق و رفتار زنانه بار بیاوریم و زن را با اخلاق و رفتار مردانه تربیت کنیم که الان هم میبینیم برخی مردان رفتارهای زنانه دارند و این یکی از پروژههای فمینیسم در ایران است که منجر به ضعیف و لطیف شدن مردان و تحمیل صفتهای مردانه به زنان شده است.
در طرحی با عنوان توانمندسازی زنان از سوی فمینیستها که قبل از انقلاب در ایران آغاز گردید سعی شد که زنان مدام از صفتها و مسئولیتهای زنانه خود فاصله بگیرند و برای دیده شدن بیشتر دنبال نقشآفرینی چون مردان باشند. لذا سعی شد عاطفه زنانه از جامعه رخت بربندد و متاسفانه بسیاری از زنان در این موضوع دچار تناقضها و شکستهای بزرگ شدند.
مشکل همجنسبازی در ایران از این جهت است که عدم ارضای جنسی و عاطفی برخی زنان در رابطه زناشویی، موجب قطع محبت آنها از همسرانشان میگردد. سپس این زنان محبت عاشقانهای که باید هزینه همسرشان کنند را صرف فرزندان به خصوص پسرانشان میکنند، متاسفانه این رفتار ممکن است تا جایی پیش برود که زن شوهرش را در خانه و در مقابل پسرش تحقیر کند.
به امید آنکه پسر پناهگاه آنها در آینده باشد اما متوجه نیستند که توجه بیش از حد آنها به پسرانشان باعث میشود پسرها با روحیه زنانه و لطیف بار بیایند. لذا چنین پسری در جامعه حالت انفعال و معلولیت پیدا میکند و در زمینه جنسی مورد تهدید همجنسبازی است.
این پسر حتی اگر ازدواج هم بکند در زندگی زناشویی موفق نخواهد بود و رفتارهای بچهگانه از خود بروز میدهد، چنین فردی رابطه جنسیاش با همسرش هم در حد یک بچه است. مثل وقتی که کودک غذا میخورد و سیر میشود و دیگر کاری به بقیه مسائل ندارد، این فرد هم در رابطه جنسی با همسرش وقتی ارضا شد نیاز همسرش را مهم نمیشمارد. برعکس این زنان، دخترشان را مردانه تربیت میکنند تا شکستی که خود در زندگی مشترک خوردهاند را دخترشان تجربه نکند.
این مادران اجازه نمیدهند پسرانشان به موقع ازدواج کنند و گاه کار به جایی کشیده میشود که پسران بدون اجازه خانواده ازدواج میکنند و وقتی مادران متوجه میشوند افسردگی میگیرند. جوانان زیادی به ما مراجعه میکنند و میگویند که "با آنکه مدتهاست اعلام آمادگی برای ازدواج کردهام اما مادرم به نحوی مانع ازدواجم میشود و دچار انحرافاتی چون خودارضایی شدهام."
عدم شناخت صحیح روابط زناشویی، ضعفی که باید برطرف شود
چرا برخی از زنان در رابطه با همسر خود ارضاء جنسی و یا عاطفی نشدهاند؟
اما اینکه فمینیستها و طرفداران همجنسبازی از کدام نقص تربیتی در جهت رسیدن به هدف خود سود میجویند در پاسخ به همین سوال نهفته است.
این مشکل گاه مربوط به خود زنان و گاه مربوط به همسران آنها است. زن در روابط همسری صاحب حق است اما برخی از زنان این حق را برای خود قائل نیستند و این موضوع را زائدهای در زندگی خود و همسرشان میبینند. البته مردان چنین زنانی هم مقصرند چرا که دید درستی در این زمینه نداشته و به فاصله گرفتن همسرشان از خودشان کمک میکنند.
بسیاری از طلاقها چه در قشر مذهبی و چه غیرمذهبی ناشی از آن است که خانمها دید درستی نسبت به رابطه جنسی با همسر خود ندارند و با تحقیر با آن برخورد و تصور میکنند در این رابطه دارند لطفی به همسر خود میکنند و چیزی به او میبخشند، اما متوجه نیستند که با این رفتار پس از مدتی شوهرشان از آنها سرد میگردد و یا دنبال زن دیگری میرود و یا خودارضاء میشود و خود زن نیز دچار سردمزاجی میگردد.
گاهی مردان هم در این مسئله مقصر هستند و تصور میکنند که زن خوب همسری است که در زمینه جنسی تنها منفعل باشد و درخواستی نداشته باشد و یا آنکه اصلا شناختی نسبت به نیازهای جنسی و عاطفی زن خود ندارند.
تنها با ازدواج مشکل دارند!/ فضای مجازی مملوء از محتوای مستهجن است/سالها است که منتظر شبکه ملی اطلاعات هستیم
به نظر شما ابراز گرایش عدهای به روابط نامشروعی چون همجنسبازی از کجا نشات میگیرد؟
فضای مجازی کنونی حس نیاز کاذب در افراد ایجاد میکند، بسیاری از این انیمیشنها و محتوای شبکههای اجتماعی مروج روابط جنسی نامشروع به خصوص همجنسبازی در دوره نوجوانی است. مشتری مجازی بسیاری هم دارند و به شکل اغراقی سعی میکنند آن را به عنوان یکی از ملزومات زندگی نوجوانان به خصوص در سنین مدارس جلوه دهند.
ظهور این انیمیشنها یک نکته دارد و آن هم این است که فرد در سنین نوجوانی نیاز جنسی دارد اما اگر حرفی از ازدواج زده شود آن را ضد حقوق بشر و ازدواج کودکان معرفی میکنند ولی اگر از راه غیرمشروع و حتی غیرطبیعی (همجنسبازی،خودارضایی و..) ارضا شوند مشکلی وجود ندارد. هم اکنون این شبکهها و انحرافات در دسترس نوجوانان ما هستند.
در این محتوای مستهجن نوجوان به راحتی خودش را در اختیار دوست همجنسش قرار میدهد و دوستش هم همین کار را میکند. لذا پالایش فضای مجازی و رسانه هم یک مورد بسیار مهم در حذف گسترش انحرافها از جامعه است که میتواند با راهاندازی فضای مجازی مناسب با فرهنگ خودمان صورت بگیرد. سالها است که منتظر شبکه ملی اطلاعات هستیم، اما دولتها برای تحقق آن حرکتی ندارند.
چرا یک مسئول دیپلماتیک از جمهوری اسلامی ایران مقابل اظهارات گزارشگر سازمان ملل در مورد همجنسبازان در ایران موضع نگرفت؟/ طرح افزایش سن ازدواج دقیقا همان چیزی است که سند 2030 یونسکو میخواهد
مواضع و اسناد بینالمللی در این حوزه را چگونه میبینید؟
شما همین ولنگاری جنسی در فضای مجازی را در سند 2030 یونسکو هم مشاهده می کنید.سندی که مسئولان ما آن را امضا کردند.هم اکنوان هم که طرح افزایش سن ازدواج را در مجلس مطرح کردهاند، دقیقا همان چیزی است که سند 2030 یونسکو غرب میخواهد جلوی روابط مشروع به بهانههای واهی گرفته شود ولی از آن طرف راه انحراف باز باشد. کدام کار علمی قابل ارائه در این حوزه انجام دادهاند؟
چگونه ازدواج فرد در سن نیاز برای او ضرر دارد اما رابطه نامشروع نه؟ چرا یک نماینده مجلس یا مسئول دولتی در ایران مقابل اظهارات جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در ایران مبنی بر به رسمیت نشناختن حقوق همجنسبازان در ایران موضع نگرفت؟ آیا ما نباید اذهان این مجامع بینالمللی را در مورد فرهنگ برتر خود روشن کنیم؟ باید منتظر بشینیم تا عدهای در پوشش حقوق بشر و علم هر خباثتی را بر سر جامعه و فرهنگ ما بیاورند؟
زنانگی را به زنان و مردانگی را به مردان باز گردانیم
راه حل پیشنهادی شما برای حل چنین مشکلی چیست؟
اما اگر آموزش جنسی در مرحله ورود به زندگی مشترک به زوجین آموزش داده شود، اینکه هر یک بدانند زن و مرد چه موجودی است و چه نیازهای عاطفی و جنسی دارد و این نیاز چگونه باید توسط همسرش پاسخ داده شود کمک میکند که حافظه جنسی هر دو تنظیم شود و در رابطه با هم لذت حلال ببرند و از زندگی دلسرد نشوند.
در این صورت است که زن محبت عاشقانهاش را از همسرش سلب نمیکند و پسری هم که تربیت میکند با صفتهای زنانه و لطیف نیست. بلکه او را آماده پذیرش مسئولیتها در زندگی آینده میکند، پسری که روی پای خودش بایستد و رفتارهای عاطفی و هیجانی نداشته باشد و صاحب اعتماد به نفس و خلاقیت باشد.
این آموزشها باید شامل فرزندداری هم باشد مثلا برخی از دستورزیها به بعضی از اندامهای کودک آینده او را تحت تاثیر قرار میدهد و ممکن است تا حدی او را به همجنسبازی در سنین بزرگسالی بکشاند.
برای جلوگیری از انحراف همجنسبازی باید مردانگی را به مردان و زنانگی را به زنان برگردانیم. مرد باید در حدی یک مرد واقعی و مسئولیتپذیر تربیت شود و خصیصه جنسی مردانه در او به جایگاه خودش بازگردد. این آموزشها تنها از طریق اقدامات خانواده میسر نیست و نیاز به سیاستگذاری کلان دارد.